محل تبلیغات شما



این گیاه یکی از قدیمی ترین گیاهان کره زمین است.
و به عنوان یک فسیل زنده شناخته می شود.

تاریخ کشف این گیاه. 
این گیاه در تاریخ 59 میلادی کشف شد.

محل رشد این گیاه.
محل رشد این گیاه در بیابان های نامیب درآنگولا است.

عمر این گیاه.
برخی از نمونه های این گیاه حدود 1000تا 1500 سال عمر کرده اند.

این گیاه در مناطق  گرم و خشک و بدون بارندگی وجود دارد و در این شرایط بسیار مقاوم است.

این گیاه یکی از مقاوم ترین گیاهان جهان است.

برگ های این گیاه.
برگ های این گیاه ساختار بی نظیری دارد که رطوبت را درون خود ذخیره میکند.
حتی قدیمی ترین آن دو برگ دارد.برگ ها بسیار بلند شده و به هم می پیچند
به طوری که پیدا کردن شاخه اصلی بسیار سخت است.​​​​​​​
 

 


هنگام بهارست و جهان چون بت فرخار
خیز ای بت فرخار، بیار آن گل بی‌خار


آن گل که مر او را بتوان خورد به خوشی
وز خوردن آن روی شود چون گل بربار


آن گل که مر او را بود اشجار ده انگشت
و آمد شدنش باشد از اشجار به اشجار


تا ابر کند می ‌را با باران ممزوج
تا باد به می‌ درفکند مشک به خروار


آن قطره باران بین از ابر چکیده
گشته سر هر برگ از آن قطره گهربار


آویخته چون ریشه دستارچه سبز
سیمین گرهی بر سر هر ریشه دستار


یا همچو زبرجد گون یک رشته سوزن
اندر سر هر سوزن یک لؤلؤ شهوار


آن قطره باران که فرو بارد شبگیر
بر طرف چمن بر دو رخ سرخ گل نار


گویی که مشاطه ز بر فرق عروسان
ماورد همی‌ریزد، باریک به مقدار


وان قطره باران سحرگاهی بنگر
بر طرف گل ناشکفیده بر سیار


همچون سر عروسان پریروی
واندر سر بر، شیر آمده هموار


وان قطره باران که چکد از بر لاله
گردد طرف لاله از آن باران بنگار


پنداری تبخاله خردک بدمیده‌ست
بر گرد عقیق دو لب دلبر عیار


وان قطره باران که برافتد به گل سرخ
چون اشک عروسیست برافتاده به رخسار


وان قطره باران که برافتد به سر خوید
چون قطره سیمابست افتاده به زنگار


وان قطره باران که برافتد به گل زرد
گویی که چکیده‌ست مل زرد به دینار


وان قطره باران که چکد بر گل خیری
چون قطره می‌بر لب معشوقه میخوار


وان قطره باران که برافتد به سمنبرگ
چون نقطه سفیداب بود از بر طومار


وان قطره باران ز بر لاله احمر
همچون شرر مرده فراز علم نار


وان قطره باران ز بر سوسن کوهی
گویی که ثریاست برین گنبد دوار


بر برگ گل نسرین آن قطره دیگر
چون قطره خوی بر ز نخ لعبت فرخار


آن دایره‌ها بنگر اندر شمر آب
هر گه که در آن آب چکد قطره امطار


چون مرکز پرگار شود قطره باران
وان دایره آب بسان خط پرگار


مرکز نشود دایره وان قطره باران
صد دایره در دایره گردد به یکی بار


آن دایره پرگار از آنجای نجنبد
وین دایره از جنبش صعب آرد رفتار


هر گه که از آن دایره انگیزد باران
از باد درو چین و شکن خیزد و ر


منوچهری

 


گفت من آن آهوم کز ناف من
ریخت این صیاد خون صاف من


اى من آن روباه صحرا کز کمین
سر بریدندش براى پوستین


اى من آن پیلى که زخم پیل بان
ریخت خونم از براى استخوان


آن که کشتستم پى مادون من
می نداند که نخسبد خون من!؟


بر من است امروز و فردا بر وى است
خون چون من کس چنین ضایع کی است!؟


گر چه دیوار افکند سایه دراز
باز گردد سوى او آن سایه باز


این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوى ما آید نداها را صدا

مولانا

​​​​​















 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

slhad شرکت سمپاشی نانو فن آوران به دفتر ازدواج کرج سردفتر دکتر محسن کردبچه بازرگانی بین الملل